به ديدنت مي آيم ، آن روز كه شايد
ديگر مرا فراموش كرده اي .
به ديدنت مي آيم ، آن روز كه باران با سماجت مي بارد .
به ديدنت مي آيم ، آن روز كه زمين زير پايت مي لغزد ،
آن روز كه تو يك دسته بهار را در كوير هاي گمنام كاشته اي .
به ديدنت مي آيم ، زيرا مي دانم شيرين ترين
خاطره ها از غروب با توست .
آري به ديدنت مي آيم ، تا در قالب چشم هاي تو تكثير شوم
....
سلام خيلي زيبا بود خواهر خوبم...
اگه دوست داري پيغام بزار تبادل لينك كنيم
بهم سر بزن
يا حق